امروز طبقه کارگر در شرایطی به سر می برد که روز به روز گام های رو به عقب از طریق سرمایه داری به عنوان طبقه حاکمه در تأمین رفاه اجتماعی به او تحمیل می گردد. زدن سر و ته رفاه زندگی کارگران به عنوان راهکار دستیابی به سود بیشتر٬ تبدیل شده به یک امر طبیعی که مسلماً ماهیت نظام سرمایه و جامعه طبقاتیست. روزانه نرخ کالاها و شاید ساعت به ساعت با تورم سرسام آور بالا می رود. خرج تحصیل، درمان، پوشاک و خوراک یک خانواده چند برابر میزان درآمد ها شده است. افزایش چند درصدی حقوق هر ساله چند برابر از میزان تورم کمتر است.
هیچگاه فراموش نمی کنم خبر مربوط به کارگری در نواحی شمال کشور را که به دلیل نداشتن پول بابت خرید چند کیلو میوه برای میهمانی خانوادگی شبانه خود و احساس هر روزه این فشار بر وی٬ باعث اقدام به خود کشی (حلق آویز) او در سالن خط تولید کارخانه گشته بود که خوشبختانه با اقدام دیگر کارگران زنده مانده بود (روزنامه کار و کارگر سال 83)
حالا بهانه تحریم هاى اقتصادى و فضاى جنگ هم اضافه شده. حقوق ها کفاف یک زندگی معمولی بخور و نمیر را هم نمیدهد؟ دلیل این وضعیت را باید در کجای جامعه جستجو کنیم؟
مسلماً میزان تولید به حدی رسیده که ما شاهد انباشت آن در انبارها هستیم. فقط قدرت خرید پائین آمده، سرمایه داری برای فروش کالاهای روی دست مانده خود نقشه ها کشیده، کیفیت را همراه با قیمت پایین تر می آورد. تبلیغات گسترده میلیاردی برپا ميکند تا فروش کالاها را ممکن کند. (از بزرگراه گرفته تا زمین فوتبال، تی وی و رادیو به عبارتی هر جا که چشم، گوش، پوست و خون انسانی آن را لمس کند) بازارهاى جديد کشف ميکند و کالاها را به دورترین نقاط کره خاکی صادر می کند، جنگ می کند، تخریب می کند تا دوباره به اسم "بازسازی" بازار فروش تحمیلی را ایجاد کند. میبینیم بسیاری از کالاهای برقی که امروز خرید می کنیم تاریخ سه سال پیش روی آن خورده، یعنی سه سال در انبار به قیمت سود سرمایه دار مانده و مشتری برای خرید نداشته است. اختراعات جدید را به مدت ده سال احتکار می کنند، انحصار ایجاد میکنند تا رقبا را از دور خارج کنند تا شاید یکه تاز امر تولید، فروش و استثمار در بازار جهانی باشند. در آمریکا گندم اضافه تولید شده را سالانه به دریا می ریزند تا مردم در آفریقا و حتی خود آمریکا فقط براى این که پولی برای خرید آن ندارند از گرسنگی بميرند. از طرفی سرمایه دار صاحب دهها خانه، اتومبیل و ... می گردد در حالی که کارگر از پس اجاره خانه خود هم برنمیآید. آری دلیل اصلی آن این وضعیت و اين شکاف طبقاتی عظیم خود نظام سرمایه داری است. شاید بگویند خب این وضعیت در اروپا آن چنان حاکم نیست ولی با گذشت تقریباً بیست سال ما شاهد زدن سر و ته رفاه اجتماعی مردم در این کشورها هم هستیم و اعتراضات کارگری موجود در اروپا بیانگر این وضعیت است. به نظر من به عنوان یک نقطه محتمل نوید پیش آمدن وضعیتی شبیه به ایران در اروپا را هم در صورت مقابله مردم می توان داد. سرمایه داری یک نظام تولید جهانی است. تافته جدا بافته ندارد. ماهیت آن در تمام دنیا استثمار با نهایت قدرت است و به همین دلیل انحصار، جنگ، تبلیغات و ... را به عنوان راه نجات خود به جامعه تحمیل می کنند. این ها هرکدام جزء لایتجزای نظام سرمایه داری برای سر پا نگه خود است. اگر تبلیغات نبود فروش کمتر بود، اگر انحصار نبود سود کمتر بود و اگر جنگ و نیروی نظامی نبود جامعه این وضعیت را تحمل نمی کرد. اقتصاد و سياست و فرهنگ سرمايه دارى ضد جامعه و ضد انسان است. بحران و دست اندازهاى اقتصادی و نابودی شیرازه جامعه نمود این سیستم تولید است. پاسخ اشتباه را به جامعه تحمیل می کنند و این وضعیت در فقدان يک تقابل جدى طبقه کارگر و بشريت آزاديخواه هر روز حاد تر می شود.
اين نظام استثمار کارگر را هر روز در اشکال جدید و ابعاد گسترده تر تشديد ميکند. یک روز تحریم می کنند تا کارگر در جایی مثل ایران با استثمار بیشتر پاسخ گوی سود سرمایه باشد و یک روز دیگر نوید "آزادی" را با "جنگ علیه تروریسم" و بمب اتم میدهند و در راه به قهقرا کشاندن جامعه انسانی نهادهای بین المللی خود را تشکیل می دهند. اوپک می زنند، جلسات جی 8 را برگزار می کنند تا هر چه متحدانه تر در مقابل کارگر و زندگی ایستاده باشند. رفته رفته نمادهای بربریت این نظام هر چه بیشتر به چشم دیده می شوند، هر روز بمب گذاری، قتل، گسترش اعتیاد، فقر، جنگ، قحطی... خوب توجه کنید؛ این تمام چیزی است که هر روزه تی وی های خودشان به عنوان اخبار اعلام می کنند. چند سال است که خبری از ریشه کنی و ادعاهایی در این خصوص دیده نمی شود. اين سرمايه دارى است که دشمنى اش با کارگران خونين است. طبقه کارگر براى پيشروى و حتى متوقف کردن اين روند بايد سرمايه دارى را هدف اعتراض و اعتصاب خود قرار دهد. سرمايه دارى بدون قدرت تولیدى کارگر به گورستان نظام طبقاتی تبدیل خواهد شد. *